نصب | +۵ هزار |
From ۸۰۱ Rates | 4.8 |
Category | مذهبی |
Size | ۶ مگابایت |
Last Update | ۱۸ مهر ۱۳۹۵ |
نصب | +۵ هزار |
From ۸۰۱ Rates | 4.8 |
Category | مذهبی |
Size | ۶ مگابایت |
Last Update | ۱۸ مهر ۱۳۹۵ |
بسم الله الرحمن الرحیم
با روزی 5 دقیقه وقت گذاشتن، 10 روزه حافظ زیارت عاشورا شوید!!!!!
با استفاده از برنامه ریزی حرفه ای و گرافیک فوق العاده
به همراه نوای دلنشین استاد فرهمند
و 28 داستان شگفت انگیز از اعجاز زیارت عاشورا
با فرا رسیدن محرم، ماه عزای امام حسین(علیه اسلام) بر آن شدیم تا حرکت جدیدی به راه بیاندازیم تا ما هم به اباعبد الله خدمتی کرده باشیم
عذاب را از این قبرستان بردارید
علامه نوری نوشته: مردی صالح بود که همیشه در اندیشه آخرت شبها در مقبره بیرون شهر معروف به «مزار» که جمعی از صلحا در آن دفن شده بودند، به سر می برد. او همسایه ای داشت که دوران خردسالی را با هم گذرانده بودند و در بزرگی گمرکچی شده بود، پس از مرگ، او را در آن گورستان که نزدیک منزل آن مرد صالح بود به خاک سپردند.
بیش از یک ماه از مرگ گمرکچی نگذشته بود که مرد صالح او را در خواب می بیند که او حال خوشی دارد و از نعمتهای الهی بر خوردار است! به او می گوید: من از آغاز و انجام و درون و بیرون تو باخبرم، تو کسی نبودی که درونت خوب باشد و کار زشتت حمل بر صحت شود،...کارت عذاب آور بود و بس، پس از کجا به این مقام رسیدی؟
گفت: آری! چنان است که گفتی، من از لحظه مرگ تا دیروز در سختترین عذاب بودم، اما دیروز، همسر استاد اشرف آهنگر از دنیا رفته و در اینجا (اشاره به جایی کرده که پنجاه قدم از گورش دورتر بوده) به خاکش سپردند، دیشب سه مرتبه امام حسین علیه السلام به دیدنش آمدند. بار سوم فرمودند: عذاب را از این گورستان بردارند، لذا من آسایش قرار گرفتم.مرد صالح از خواب بیدار شده و در بازار آهنگران به جستجوی استاد اشرف می رود، او را یافته و از حال همسرش می پرسد، استاد اشرف می گوید: دیروز از دنیا رفته و در فلان مکان به خاکش سپردیم. مرد صالح می پرسد: به زیارت امام حسین علیه السلام رفته بود؟ می گوید: نه. می پرسد: ذکر مصیبت او می کرد؟ جواب می دهد: نه. سؤال می کند روضه خوانی داشت؟ می گوید: نه، از این سؤالات چه مقصودی داری؟ مرد صالح خوابش را نقل می کند و می گوید: می خواهم بدانم میان او و امام حسین علیه السلام چه رابطه ای بوده؟ استاد اشرف پاسخ می دهد: زیارت عاشورا می خواند.
(داستان های مفاتیح الجنان، اسماعیل محمدی، ص 40)
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
با ارسال نظرات خود به ایمیل ما به ما در جهت بهبود نرم افزار کمک کنید